سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش یاری می رساند، حکمت ره می نماید . [امام علی علیه السلام]
بیستجان لنجان
 
چندشغله هانخوانند!!!(شهداشرمنده ایم)

در تابستان سال 1332 در روستای کردکلای بخش جویبار در خانواده‌ای کشاورز متولد شد؛ چون پدرش پیش از تولد او فوت کرده بود، مادر نام پدر را بر او نهاد و بدین ترتیب ذبیح‌الله عالی چشم به جهان گشود.

تحصیلات ابتدایی را در روستای محل تولد خود گذراند و پس از آن برای ادامه تحصیلات به قائم شهر مهاجرت کرد؛ در کنار تحصیل به ورزش کشتی محلی علاقه بسیار داشت و دارای روحیه پهلوانی و منش مردانگی بود.

 

در سال 1355 ازدواج کرد؛ پیش از انقلاب کشاورزی می‌کرد و پس از آن، دو سال در یکی از هنرستان‌های «بابل» و مدت کمی هم در کمیته انقلاب اسلامی (سابق) در «قائم شهر» مشغول خدمت بود.

در 26 مهر 1360 به عضویت رسمی سپاه پاسداران ساری درآمد و با تشکیل یک گروه ضربت در عملیات‌های درون شهری علیه منافقین فعالیت داشت؛ از دهم اسفند 1360 تا پانزدهم اردیبهشت 1361 در لباس جانشین گردان در منطقه عملیاتی مریوان انجام وظیفه می‌کرد و از شانزدهم آبان 1361 به سمت فرماندهی گردان مسلم عقیل (ع) لشکر 25 کربلا منصوب شد.

در اواخر سال 1362 در عملیات والفجر 6 در منطقه عملیاتی دهلران، گردان مسلم بن عقیل (ع) تحت فرماندهی عالی، پیشقراول عملیات بود؛ آنها از خطوط مقدم گذر کردند تا اینکه در پاسگاه چیلات در خاک عراق به محاصره نیروهای دشمن درآمدند و عالی پس از نبرد دلیرانه در سوم اسفند 1362 به همراه گروهی از نیرو‌هایش به شهادت رسید. به علت شرایط سخت عملیات و عقب نشینی سریع نیروهای خودی، جنازه وی در خاک عراق ماند و سرانجام در سال 1372 پیکر شهید ذبیح اللّه عالی توسط گروه‌های تفحص در منطقه عملیاتی چیلات کشف و پس از تشییع در گلزار شهدای کردکلا به خاک سپرده شد.

از شهید ذبیح اللّه عالی به هنگام شهادت، پنج فرزند به نام‌های زینب، صفیه، علیرضا، روح الله و محمدباقر به یادگار مانده است.

او به خاطر بضاعت خوب مالی، در یک درخواست کتبی از سپاه محل کارش خواست تا به اندازه 2000 تومان (در سال 61) از اصل حقوقش کسر و صرف کمک به جبهه کنند؛ این در حالی است که در آن دوران، حقوق پاسداران از ماهی 3000 تومان بیشتر نمی‌شد.


بسمه تعالی

از: پاسدار عملیات ذبیح الله عالی

به: کارگزینی سپاه ساری

موضوع: کسر کردن حقوق ماهیانه

محترماً به عرض می‌رسانم چون اینجانب دارای چهار هکتار زمین زراعتی آبی و خشکه هستم و درآمد زیادی دارم و همین طور به خاطر اینکه حقوق من زیاد است، درخواست می‌نمایم که در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود 2000 تومان کسر نمایید.

خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد. آمین

ذبیح الله عالی

این نامه می‌تواند نمونه خوبی باشد برای سنجش رفتار کسانی که امروز در ادارات و نهادهای دولتی حقوق دریافت می‌کنند، اما عموماً از دریافت‌های ماهیانه خود ناراضی هستند و عملاً ادارات دولتی را میدان مسابقه‌ای کرده‌اند برای کار کمتر و دریافتی بیشتر!

منبع: هفته نامه یالثارات الحسین - 6 دی 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/11/7:: 9:32 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ